چمدان خبر – در تقویم فرهنگی ایران، روز بیستم مهرماه به نام «روز حافظ» ثبت شده است؛ روزی برای ادای احترام به شاعر اندیشه، عشق و معرفت. اما فراتر از پاسداشت شعر و ادب، این روز یادآور ظرفیتهای عظیمی است که فرهنگ ایرانی در خود نهفته دارد؛ ظرفیتهایی که اگر بهدرستی شناخته و مدیریت شوند، میتوانند زمینهساز رشد پایدار گردشگری فرهنگی در ایران شوند.
حافظ، نهتنها یکی از چهرههای شاخص ادبیات فارسی، بلکه نمادی از روح و هویت ایرانی است. اشعار او با گذر قرنها همچنان طراوت دارند، چرا که از حقیقتی جهانی سخن میگویند: جستوجوی معنا، آزادی، عشق و عرفان. این ویژگی جهانی، حافظ را به پلی میان فرهنگ ایران و دیگر ملتها تبدیل کرده است. آرامگاه او در شیراز، سالانه پذیرای هزاران گردشگر داخلی و خارجی است که برای ادای احترام به شاعر عشق و عرفان، به این مکان میآیند. آنان نهفقط به دیدن یک بنای تاریخی میروند، بلکه به تجربهای عمیق فرهنگی و معنوی دست مییابند.
اما این تنها نقطه آغاز است. ایران با میراث ادبی و فرهنگی غنی خود، میتواند «گردشگری ادبی» را به یکی از محورهای اصلی توسعه گردشگری فرهنگی تبدیل کند. در جهان امروز، کشورهایی مانند انگلستان، ایتالیا، اسپانیا و روسیه توانستهاند با بهرهگیری از میراث نویسندگان و شاعران خود – از شکسپیر و دانته تا سروانتس و تولستوی – جریان پایداری از گردشگری فرهنگی ایجاد کنند. در این کشورها، مسیرهای گردشگری ادبی، موزههای نویسندگان، جشنوارههای شعر و برنامههای فرهنگی، نهتنها به حفظ هویت ادبی کمک کرده بلکه به اقتصاد فرهنگی آنها رونق بخشیده است.
در ایران نیز، میتوان با طراحی و توسعه مسیرهای گردشگری ادبی، از آرامگاه حافظ در شیراز تا آرامگاه سعدی، خیام، فردوسی و مولانا، شبکهای از مقصدهای فرهنگی و ادبی ایجاد کرد. این مسیرها میتوانند در قالب تورهای فرهنگی، جشنوارههای بینالمللی شعر فارسی، شبهای شعر و موسیقی سنتی و کارگاههای خوشنویسی، گردشگران داخلی و خارجی را به سفری معنوی و فرهنگی دعوت کنند.
نقش نهادهای فرهنگی و گردشگری در تحقق این هدف بسیار کلیدی است. همکاری میان وزارت میراثفرهنگی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، شهرداریها، و بخش خصوصی میتواند زمینهساز توسعه زیرساختهای گردشگری فرهنگی شود. سرمایهگذاری در معرفی دیجیتال، ایجاد پلتفرمهای چندزبانه برای گردشگری ادبی، و تولید محتواهای چندرسانهای از جمله اقداماتی است که میتواند چهرهای جهانیتر از ایران فرهنگی ارائه دهد.
از سوی دیگر، حافظیه تنها مکانی برای دیدار با گذشته نیست؛ بلکه فضایی زنده و پویاست که میتواند میزبان برنامههای فرهنگی و هنری متنوع باشد. اجرای موسیقی سنتی، شعرخوانی شبانه، نمایشگاههای خوشنویسی و روایتگری از زندگی و اندیشه حافظ، میتواند تجربه بازدید از این مکان را به سفری در قلب فرهنگ ایرانی تبدیل کند.
در کنار حافظ، چهرههای دیگری چون مولوی در قونیه، خیام در نیشابور، سعدی در شیراز، فردوسی در توس و نظامی در گنجه، هر یک سرمایهای از میراث جهانی ایران هستند. پیوند دادن این آثار و شخصیتها در قالب یک مسیر فرهنگی بینالمللی میتواند به برند گردشگری فرهنگی ایران هویت تازهای ببخشد.
گردشگری فرهنگی و ادبی، صرفاً تماشای بنا یا شنیدن شعر نیست، بلکه تجربهای عاطفی، ذهنی و معنوی است. در جهانی که بسیاری از کشورها با بحران هویت فرهنگی روبهرو هستند، ایران با تکیه بر چنین میراثی میتواند نهتنها گردشگران بیشتری جذب کند، بلکه پیام صلح، زیبایی و معنویت را نیز به جهان مخابره کند.
حافظ با زبان شعر، جهان را به درک حقیقت و عشق دعوت میکند. شعر او مرز نمیشناسد و در هر گوشه از جهان شنونده دارد. گردشگری فرهنگی ایران نیز اگر بخواهد موفق باشد، باید از همین روح جهانشمول شعر حافظ الهام بگیرد؛ نگاهی که فرهنگ را نه محدود به جغرافیا، بلکه زبان مشترک انسانها میداند.
پاسداشت روز حافظ تنها ادای احترام به گذشته نیست، بلکه فرصتی است برای اندیشیدن به آیندهای که در آن فرهنگ و گردشگری در کنار هم، راهی برای توسعه پایدار و معرفی ایران به جهان بگشایند.
چنانکه حافظ خود گفت:
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم / فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم.
طرحی نو، همان است که باید در گردشگری فرهنگی ایران درانداخته شود؛ طرحی که شعر، ادب، تاریخ و هویت ایرانی را به زبانی جهانی برای سفر و شناخت تبدیل کند.

