بازار پرسود گردشگری سلامت ایران، بهجای آنکه در اختیار نهادهای تخصصی و شفاف باشد، گرفتار دلالان و رانتخوارانی شده است که با حمایت پنهان برخی بدنههای وزارت بهداشت، اعتماد بیماران خارجی را از بین برده و روند ورود گردشگران درمانی را مختل کردهاند.
گردشگری پزشکی در ایران، از جمله حوزههایی است که ظرفیتهای کمنظیر آن بر هیچکس پوشیده نیست، از پزشکان برجسته در رشتههای تخصصی و فوقتخصصی گرفته تا بیمارستانها و مراکز درمانی با استانداردهای بینالمللی، همگی گواهی بر توان بالای ایران در جذب بیماران خارجی است. حضور پزشکان حاذق در زمینههایی چون جراحیهای زیبایی، درمان ناباروری، ارتوپدی، چشمپزشکی، پیوند اعضا و دندانپزشکی، ایران را در زمره مقاصد مهم درمانی منطقه قرار داده است؛ بهگونهای که سالانه صدها هزار گردشگر سلامت از کشورهای همسایه و حتی اروپایی برای دریافت خدمات پزشکی به کشور سفر میکنند.
با این حال، آمار واقعی بیماران خارجی در ایران در مقایسه با ظرفیت عظیم کشور، بسیار ناچیز است. در حالی که ایران میتواند سهمی چندبرابر از بازار 100 میلیارد دلاری گردشگری سلامت جهان را در اختیار داشته باشد، بخش قابلتوجهی از این بازار به کشورهای رقیب در منطقه، از جمله ترکیه، اردن، هند و امارات واگذار شده است. هرچند عوامل متعددی چون جنگها و تنشهای منطقهای، تحریمهای اقتصادی، ضعف زیرساختهای حملونقل و اقامت، و نیز نبود برنامهریزی جامع در حوزه تبلیغات بینالمللی، در این عقبماندگی نقش داشتهاند، اما کارشناسان بر این باورند که ریشه اصلی ناکامی ایران در نبود هماهنگی بین دستگاههای مسئول و مدیریت جزیرهای حوزه گردشگری سلامت است.
در شرایطی که وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی از یکسو متولی صدور مجوزها و نظارت بر عملکرد مراکز درمانی است و وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی از سوی دیگر، وظیفه ساماندهی سفر، اقامت و خدمات رفاهی بیماران را بر عهده دارد، نبود تعامل و همافزایی میان این دو نهاد، مسیر توسعه این صنعت سودآور را دشوار کرده است. این ناهماهنگی نهتنها زمینه را برای سوءاستفاده دلالان و واسطهگران فراهم کرده، بلکه سبب بیاعتمادی بیماران خارجی و بینظمی در فرآیند ورود، درمان و خروج آنان شده است.
کارشناسان تأکید میکنند تا زمانی که نگاه جزیرهای میان نهادهای متولی ادامه داشته باشد و هر دستگاه بخواهد تنها در چارچوب مسئولیتهای محدود خود عمل کند، گردشگری پزشکی ایران هرگز به جایگاه واقعیاش در منطقه و جهان دست نخواهد یافت.
در رابطه با این موضوع، خبرگزاری تسنیم گفتوگویی با حرمتالله رفیعی، رئیس انجمن دفاتر خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی ایران داشته که در ادامه مشروح آن تقدیم میشود.
آقای رفیعی، در خصوص گردشگری سلامت، از بدنه دولتی و بخش خصوصی، سازمانها و وزارتخانههای مختلفی درگیر هستند. اما چه کسی باید مسئولیت اصلی را داشته باشد؟
در همه دنیا و همچنین در کشور ما انواع گردشگریها از جمله گردشگری سلامت، گردشگری سیاحت، گردشگری زیارت، گردشگری طبابت، گردشگری خوراک، گردشگری کوهنوردی، گردشگری اسکی، گردشگری شکار و… وجود دارند. اما همانطور که از اسم آنها پیداست، در ابتدای کار همه آنها زیرمجموعه گردشگری هستند و باید توسط ارگان مسئول در بخش گردشگری پیگیری شوند.
در این میان، گردشگری سلامت سالهاست گرفتار زیادهخواهی وزارت بهداشت و برخی از پزشکان در آن مجموعه شده است. این نهادها مجوزهایی به شرکتهای تسهیلگر دادهاند تا توریست جذب کنند، اما نتیجه آن چیزی جز آسیب نبوده و باعث شده بازار داغ دلالی و سوداگری در این حوزه شکل بگیرد.
امروز تعداد گردشگران سلامت بهشدت کاهش یافته و بر اساس بررسیها، تعداد توریستهای درمانی در چند سال اخیر به کمتر از پنجاه درصد رسیده است؛ در واقع بیش از نیمی از این گردشگران در چند سال اخیر از دست رفتهاند و روند نزولی همچنان ادامه دارد. اما چرا؟ ما مدعی هستیم که در زمینه طبابت در منطقه سرآمدیم و این ادعا واقعی است. حتی وزیر عمان هم این مسئله را تأیید کرده بود.
در سفری که با آقای وزیر به عمان داشتیم، بنده شخصاً به وزیر عمانی گفتم که شما بخشی از اتباع خود را برای درمان به کشورهای دیگر میفرستید و هزینههایشان را هم میپردازید، اما چرا به ایران که در طبابت پیشرو است، چنین مجوزی نمیدهید؟ در حالی که به هفت کشور دیگر این اجازه را دادهاید. ما روابط گستردهای با عمان داریم، اما برای گردشگری سلامت جایی در فهرست شما نداریم! بعد از آن دیدار، عمان مجوز دریافت خدمات پزشکی در ایران را به شهروندانش داد.
همه از ظرفیت ما آگاه هستند، اما متأسفانه بازار دلالی مانع از جذب گردشگر شده و کار گردشگری سلامت به دست واسطهها افتاده است. خانم دکتری با من صحبت میکرد و مثالی زد: بیماری از عراق برای درمان آمده بود. او را با پول کمی درمان کردم، اما بعد از اتمام پروسه درمان نه تشکری کرد و نه چهرهاش نشانهای از شادی به خاطر علاج بیماریاش داشت. از همراهش در این باره سؤال کردم و همراهش گفت واسطهای که شما را به ما معرفی کرده، گفته بیمار ما بیماری لاعلاج دارد و هر سه ماه یکبار باید به ایران بیاید، بستری و چکاپ شود و هر بار هم باید کلی پول به این واسطه بدهیم. این خانم دکتر میگفت من فقط حق درمان گرفتم، اما دلال چند برابر آن را برداشت. نمونه این رفتارها را در بسیاری از موارد داریم و این موضوع باعث بدنامی گردشگری سلامت در ایران شده است.
امروز متأسفانه ما بهجای «طبابتخانه»، «تجارتخانه» داریم؛ حتی در حوزه گردشگری سلامت، و این یکی از مهمترین دلایل ریزش شدید گردشگران درمانی در ایران است.
مدیر یکی از بیمارستانهای تخصصی چشمپزشکی به من میگفت دلالان اطراف بیمارستان ایستادهاند و بیماران خارجی را جذب میکنند، میگفت؛ “این دلالان من را کلافه کردهاند”! متأسفانه در وزارت بهداشت، منافع شخصی برخی افراد در برخی بیمارستانهای خاص درگیر است و همین افراد دلالی گردشگری سلامت را میکنند. هر وزیری که آمده، وعده مقابله داده است، اما نتوانسته کاری از پیش ببرد، زیرا مسیر فساد از درون سازمان ادامه دارد.
سامانهای که وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی برای گردشگری سلامت راهاندازی کرده تا چه اندازه کارآمد بوده و آیا مورد تأیید سایر نهادهای مرتبط از جمله نهادهای نظارتی و امنیتی، وزارت بهداشت و… نیز هست؟
همین امروز که با شما صحبت میکنم، سامانهای برای ساماندهی گردشگری سلامت راهاندازی شده است. این سامانه مورد حمایت نهادهای امنیتی نیز هست و وزارت گردشگری مسئول اجرای آن است. سامانه متعلق به هیچ شخص خاصی نیست، اما در مجلس برای توقف آن لابیهای سنگینی در جریان است. عدهای میگویند این سامانه نباید فعال شود و باید فرآیند از طریق وزارت بهداشت یا سازمان نظام پزشکی پیش برود. این به خاطر لابی وزارت بهداشت است که متأسفانه بدنه خودش درگیر دلالی است.
وزارت بهداشت تنها بیمارستانهای خاصی را مشخص کرده که گردشگر سلامت برای درمان فقط باید به همان بیمارستانها مراجعه کند. سؤال این است که چرا مردم خودمان میتوانند به همه بیمارستانها بروند، اما اتباع خارجی نمیتوانند؟ گفته میشود اتباع حتماً باید به هتل–بیمارستانها بروند، در صورتی که خدمات این بیمارستانها اصلاً مناسب نیست. مثلاً خانم حاتمیپور، یکی از فعالترین مدیران آژانسهای هواپیمایی، در بیمارستان گاندی فوت شد. چند ماه پیش پدر بنده در یکی از همین هتل–بیمارستانهای لاکچری بستری بود، اما در ICU این بیمارستان هر روز حالش بدتر میشد و مجبور شدیم بهزور مجوز ترخیص او را بگیریم. پدرم را به یک بیمارستان معمولیتر بردیم و ظرف چهار روز خطری که سلامت ایشان را تهدید میکرد، برطرف شد.
باید بدانیم که گردشگر درمانی الزاماً نباید فقط در بیمارستانها درمان شود. اگر هم در بیمارستان باشد، نمیتوان برای اتباع خارجی محدودیت ایجاد کرد. وزارت بهداشت فهرستی از بیمارستانهای خاص تهیه کرده است و میگوید فقط در این مراکز درمان انجام شود، در حالی که بسیاری از این بیمارستانها شرایط مناسب ندارند، مثلاً بیمارستان گاندی از نظر هتلینگ یکی از بهترینهاست، اما تعداد محدودی از بیماران خارجی به آن دسترسی دارند، باید بررسی شود چرا بیمارستانی صلاحیت پذیرش بیمار ایرانی را دارد، اما برای بیمار خارجی صلاحیت ندارد؟
چنین رفتارهایی وهن نظام مقدس جمهوری اسلامی است. این موارد دیدگاه منفی را در کشورهای همسایه نسبت به ایران ایجاد کرده است. سخن من با وزارت بهداشت این است؛ اصلاً شما حق ندارید کار گردشگری کنید، باید بخش گردشگری را به وزارتخانه مربوطه بسپارید و تنها در مرحله درمان ورود کنید، نه اینکه وارد بازار جذب توریست سلامت شوید. تا وقتی این دلالی وجود داشته باشد، اوضاع گردشگری سلامت ما درست نمیشود.
اینها رانت است و رویهای اشتباه را در کشور ما شکل داده و باعث ریزش و کوچ مسافران به کشورهای دیگر شده است، این موارد به منافع ملی ضربه زده است و باید به آن رسیدگی شود.
متأسفانه چنین رانتهایی نهتنها در حوزه گردشگری، بلکه در حوزه ایرلاینهای هواپیمایی نیز وجود دارد؛ ایرلاینهایی که بیمحابا مجوز میگیرند، با همان مجوز وامهای کلان دریافت میکنند و سپس قیمتها را افزایش میدهند.
آماری که از ورود گردشگر خارجی و گردشگر سلامت در کشور ما ارائه میشود، چقدر واقعی است؟
آماری که گفته میشود هشت میلیون گردشگر سالانه به کشور ما میآیند، گردشگر واقعی نیست، بلکه مسافر ورودی است. مسافر وارد کشور میشود، لب مرز بهخاطر ارز پایین پول کشور ما خریدش را انجام میدهد، چیزی هم از کشور ما میبرد و خارج میشود، یا اینکه تنها از کشور ما عبور میکند و نفعی به ما نمیرساند، مثلاً مسافرانی که از پاکستان برای زیارت میخواهند به عراق بروند، یا جابهجایی مسافران بین ارمنستان و آذربایجان، و یا حتی آمار رانندههای ترانزیت را بهعنوان گردشگر خارجی جا میزنند، باید آمار این موارد تفکیک شود؛ ما باید بدانیم کدام مسافر «ورودی» است، این مسئله بسیار مهم است تا مشخص شود آمار واقعی چیست.

