*سید حبیب قاآنی
نامگذاری ده اردیبهشت به عنوان «روز ملی خلیج فارس» در سال ۱۳۸۴، با هدف تأکید بر هویت ایرانی این پهنه آبی و مقابله با تحریفات و ادعاهای بیاساس برخی کشورها در مورد نام تاریخی آن صورت گرفت. خلیج فارس، سومین خلیج بزرگ جهان، نه تنها از منظر ژئوپلیتیکی و اقتصادی دارای اهمیت فوقالعادهای است – به ویژه به دلیل وجود منابع عظیم نفت و گاز و عبور بخش قابل توجهی از تجارت انرژی جهان از تنگه هرمز – بلکه از لحاظ تاریخی و فرهنگی نیز میراث گرانبهایی برای ملت ایران و تمامی بشریت محسوب میشود.
با وجود اهمیت فزاینده گردشگری در اقتصادهای نوظهور و نقش روزافزون آن در رشد مناطق ساحلی، گردشگری دریایی در ایران هنوز نتوانسته سهم شایستهای از سیاستهای توسعهای و سرمایهگذاری ملی کسب کند؛ آن هم در شرایطی که خلیج فارس، بهعنوان یک مزیت راهبردی و بیبدیل جغرافیایی، میتواند در جایگاه پیشران توسعه گردشگری دریایی کشور عمل کند.
ایران با در اختیار داشتن بیش از ۱۲۰۰ کیلومتر خط ساحلی در کرانههای خلیج فارس، و مجموعهای از جزایر استراتژیک و تماشایی چون کیش، قشم، هرمز، هنگام، هندورابی و لارک، از ظرفیتهایی برخوردار است که در بسیاری از کشورهای منطقه یا وجود ندارد، یا با صرف میلیاردها دلار مصنوعاً ساخته شده است. آبهای گرم و آرام، تنوع زیستی دریایی، اقلیم چهارفصل، فرهنگ بومی غنی، و پیشینه تاریخی دریانوردی، موقعیتی کمنظیر برای توسعه گردشگری مبتنی بر دریا فراهم کرده است.
با این حال، برخلاف کشورهایی همچون امارات، قطر و عمان که گردشگری دریایی را به هسته مرکزی برنامههای توسعهای خود تبدیل کردهاند، در سواحل جنوبی ایران هنوز خبری از بنادر تفریحی مدرن، اسکلههای مسافری فعال، ناوگان دریایی گردشگرمحور و بستههای سفر یکپارچه نیست. نبود زیرساخت، پراکندگی مدیریتی، عدم یکپارچگی در سیاستگذاریها و کمتوجهی به دیپلماسی گردشگری از جمله دلایلی است که مانع بالفعل شدن این ظرفیت عظیم شده است.
توسعه گردشگری دریایی در خلیج فارس نه تنها بهمعنای جذب گردشگران داخلی و خارجی و افزایش درآمدهای غیرنفتی است، بلکه بهصورت مستقیم در اشتغالزایی جوانان بومی، فعالسازی اقتصاد محلی، حفظ هویت فرهنگی ساحلنشینان و ارتقاء کیفیت زندگی ساکنان جنوب کشور اثرگذار خواهد بود. صنایع وابسته مانند حملونقل دریایی، مهماننوازی، صنایع دستی، غذاهای محلی، ورزشهای آبی و خدمات آموزشی نیز بهواسطه این رونق، فعال خواهند شد.
از منظر ژئوپلیتیک نیز، حضور گسترده و فعال گردشگران خارجی در جزایر و سواحل خلیج فارس، عاملی بازدارنده در برابر تصویرسازیهای امنیتی و تهدیدمحور از این منطقه است. چنین رویکردی، در کنار کارکردهای اقتصادی، به ارتقای چهره بینالمللی ایران در حوزه گردشگری کمک شایانی خواهد کرد و زمینهساز توسعه دیپلماسی عمومی و برندینگ ملی میشود.
در شرایط فعلی، بازطراحی سیاستهای کلان گردشگری دریایی، تدوین نقشه راه جامع، تشویق سرمایهگذاری بخش خصوصی، توسعه زیرساختهای بندری و تفریحی، آموزش نیروی انسانی متخصص، و بهرهگیری از ظرفیت مناطق آزاد (مانند کیش و قشم) میتواند نخستین گامها در مسیر توسعه این بخش مغفول اما راهبردی باشد.
خلیج فارس نه تنها شریان اقتصادی جنوب ایران است، بلکه میتواند به محور گردشگری دریایی منطقه تبدیل شود؛ مشروط بر آنکه نگاه به دریا، از نگاهی صرفاً راهبردی و امنیتی به رویکردی توسعهمحور، بومیگرا و گردشگرپذیر تغییر یابد.