
سید حبیب قاآنی/مدیر مسئول چمدان خبر/
صنعت گردشگری به عنوان یکی از مهمترین موتورهای محرک اقتصاد کشورها، همواره در برابر بحرانهای مختلف سیاسی، امنیتی و اجتماعی آسیبپذیر بوده است. رخداد جنگ ۱۲ روزه، بار دیگر نشان داد که گردشگری بیش از هر حوزه دیگری نیازمند بازسازی و بازنگری در سیاستهای حمایتی است تا بتواند نهتنها حیات خود را بازیابد، بلکه به عاملی برای بازگرداندن امید، نشاط و ثبات در جامعه تبدیل شود.
یکی از نخستین پیامدهای چنین بحرانهایی، افت جدی تقاضا برای سفر است. امنیت روانی گردشگران و احساس اطمینان از شرایط مقصد، اصلیترین معیار تصمیمگیری برای سفر است و به محض ایجاد ناامنی، حتی موقت، این شاخص به شدت آسیب میبیند. در شرایط پس از جنگ ۱۲ روزه، آنچه بیش از هر چیز اهمیت دارد بازسازی فضای روانی و اجتماعی سفر است؛ به گونهای که گردشگران داخلی و خارجی بار دیگر اعتماد کنند و مقصد را امن و جذاب بیابند.
در این میان، نقش سیاستهای حمایتی دولت و نهادهای ذیربط برجسته میشود. بازنگری در این سیاستها نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی فوری است. باید از یکسو با حمایتهای مالی و تسهیلاتی از فعالان صنعت گردشگری ـ هتلها، آژانسها، راهنمایان تور و کسبوکارهای کوچک وابسته به سفر ـ امکان ادامه فعالیت را فراهم کرد و از سوی دیگر، با سرمایهگذاری در تبلیغات و کمپینهای اطلاعرسانی، تصویر مقصد را بازسازی نمود.
یکی از چالشهای مهم پس از جنگ، بازگشت گردشگران خارجی است. تجربههای جهانی نشان داده است که پس از هر بحران امنیتی، فاصله زمانی برای بازگشت گردشگران خارجی طولانیتر از گردشگران داخلی است. از این رو، میتوان با تمرکز بر گردشگری داخلی و منطقهای، نخستین گامهای احیای صنعت را برداشت. بستههای سفر ارزانقیمت، کمپینهای رسانهای برای تشویق مردم به سفر و تقویت جاذبههای بومی و فرهنگی میتواند در این مسیر موثر باشد.
از سوی دیگر، توجه ویژه به گردشگری زیارت و سلامت، که دو ظرفیت کلیدی در کشور محسوب میشوند، میتواند نقطه اتکای مهمی در بازسازی صنعت باشد. گردشگری زیارت با ماهیت فرهنگی و معنوی خود، همواره جاذبهای پایدار برای مخاطبان داخلی و خارجی است و در شرایط پس از بحران، میتواند با ایجاد حس آرامش و اطمینان، زمینهساز بازگشت تدریجی گردشگران شود. در کنار آن، گردشگری سلامت با تکیه بر زیرساختهای پزشکی و خدمات درمانی، فرصتی استراتژیک برای جذب گردشگران کشورهای همسایه و حتی فراتر از آن به شمار میآید.
بازنگری در سیاستهای حمایتی باید به صورت چندلایه و در تعامل میان بخشهای مختلف شکل گیرد. سیاستگذاران، فعالان بخش خصوصی، رسانهها و جامعه محلی، همگی نقش ویژهای در بازسازی صنعت گردشگری دارند. رسانهها به عنوان بازوی اطلاعرسانی و تصویرسازی، مسئولیت بزرگی در بازگرداندن اعتماد عمومی ایفا میکنند. انتشار اخبار مثبت از بازگشایی جاذبهها، روایت تجربههای موفق گردشگران و معرفی چهرهای آرام و مهماننواز از مقصد، میتواند تاثیر بسزایی در تغییر نگرشها داشته باشد.
در سطح اجرایی نیز، ایجاد مشوقهای مالیاتی، وامهای کمبهره برای فعالان گردشگری، حمایت از استارتاپهای نوآور در حوزه سفر و توسعه زیرساختهای ایمن و پایدار باید در اولویت قرار گیرد. چنین اقداماتی نه تنها به بقای فعالان فعلی کمک میکند، بلکه سرمایهگذاران جدید را نیز ترغیب خواهد کرد.
نکته کلیدی در این مسیر، بازسازی حس و شور سفر است. سفر برای بسیاری از مردم، نه تنها یک تجربه اقتصادی بلکه نوعی نیاز روحی و اجتماعی است. در شرایطی که جنگ و بحران، این نیاز را سرکوب کرده است، ایجاد شرایط مناسب برای بازگشت مردم به جادهها و مقاصد، بازآفرینی امید و نشاط اجتماعی خواهد بود. جشنوارههای فرهنگی، رویدادهای محلی، تخفیفهای ویژه سفر و برنامههای متنوع برای خانوادهها، میتواند مشوقی جدی برای بازگرداندن شور سفر باشد.
در نهایت باید تاکید کرد که گردشگری، صنعتی صرفاً اقتصادی نیست؛ بلکه ابزاری برای تقویت هویت ملی، تعامل فرهنگی و ایجاد صلح پایدار است. بازنگری در سیاستهای حمایتی این حوزه پس از جنگ ۱۲ روزه، فرصتی تاریخی برای بازسازی نه تنها صنعت گردشگری، بلکه بافت اجتماعی و فرهنگی جامعه است. اگر این فرصت با نگاه بلندمدت و برنامهریزی دقیق همراه شود، میتوان امیدوار بود که گردشگری بار دیگر به عنوان یکی از ارکان توسعه پایدار کشور نقشآفرینی کند.